لحظه ء به تو رسیدن یه تولد دوبارست
شهر چشم تورو داشتن یه غروب پر ستارست
خواستن دستای گرمت مثل ماجرا میمونه
برق الماسای چشمت مثل کیمیا میمونه
اگه تو قسمت من شی میزنم یه رنگ تازه
اسم من کنار اسمت قصر خوشبختی میسازه
تورو هر کی داشته باشه میره تا قله ء خورشید
با تو میشه غصه هارا به زلال چشمه بخشید
زیر چتر لمس دستات میشه تا خدا رها شد
میشه رفت تا آسمونا شاید اون بالا خدا شد
با تو غم رنگی نداره زندگی شهر فرنگه
از تو قلعه ء نگاهت رنگ غصه هم قشنگه
سهم هر کسی که باشی خوش به حال روزگارش
پاییز و زمستوناشم میشه هم رنگ بهارش
شعله ء آتیش چشمات یه چراغونی زیباست
لحظه ء به تو رسیدن بهترین لحظه ء دنیاست
با یه لبخند طلاییت همه ء زمین میلرزه
آرزوی تورو داشتن به هزار دنیا می ارزه
روی انگشتر شعرم قیمتی ترین نگینی
دوست دارم واسه همیشه روی چشم من بشینی